محل تبلیغات شما
چاروق

به نام دوست.مادربزرگی می گفت:درآن روزگارنداری بیشترمردم اصلاکفش نداشتندودرفصول
بهاروتابستان تاآمدن برف وسرمای ن وبچه هااغلب پا می گشتند.کفش زن ومرد
چندان تفاوتی نداشت.آنهادرفصل سرماکفشهایی ازجرم می پوشیدندکه اینگونه به عمل می آمد:
چرم گاوراخریده داخل آب دوغ می گذاشتند(آیران)نرم که می شدموهایش رامی کندندورویش
زری وآردجومی پاشیدندوسپس دوریک ستون چوبی(دیرک)آنقدرتاب می دادندتاحسابی حالت
انعطاف پیدامی کردحالانوبت کسانی بودکه باستادی چرم موجودکفش وچارق می دوختندبعدها
کفشهایی بانام کفش اردبیل وروس به بازارآمدکه هرکس می توانست می خریدتااینکه رزین
(لاستیک)پیداشدویواش یواش مردم برای خودشان کفش خریدند.البته درمیان ارباب ها وکسان
داراازکفش نوک برگشته چرمی وچکمه هایی ازهمان جنس استفاده می شد درعوض افرادخیلی
فقیری هم بودندکه به جای کفش درزمستان شال پشمی دورپاهای خودمی پیچیدندوهمانطوردر
برف وسرماراه می رفتند.(برگرفته ازصفحات36و37کتاب ناشناخته های حیدرباباچاپ دوم)
کفش تبریز



تصاویراستادجعفرکوهی

آسیابهای آبی وکارخانه های روغن کشی بزه رکbezerek

سالهای خوفناک قحطی(2)

کفش ,چرم ,ها ,ارباب ,البته ,وکسان ,خودشان کفش ,کفش خریدند ,خریدند البته ,برای خودشان ,مردم برای

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود فیلم و سریال 1 گیگ یعنی چند پیامبر ؟! کلبه ی حکایت ها orabtico toebreathtaimo Frances's notes برج خنک کننده Juanita's memory ❤️ یک عصرِ پاییزی در گوشه-کنارِ 'تو' ❤️ Sandra's game