مردم هرچه حیوان زندهومرده می دیدندمی خوردندریشه گیاه برگ
درخت هرچه گیرشان میآمدمی خوردند
سرگوشت واستخوان یکالاغ مردارشده دعواراه می افتادبلی زیاددورنبود
همین هشتادنودسال پیشبوداماقحطی دویولوکduyulukدویودرزبان ترکی
به برنج می گویندوگویادرطول آن قحطی مردمبیشتربجای نان ازبرنج
استفاده می کردهاندوبخاطرهمین اینگونه نامیده شده است.)رامن خودم
دیدم تقریبا شصت سالپیش بودمردم خیلی زجرکشیدندحتی تعدادی هم
مردنداماهمچون قحطیقبلی وحشتناک نبودتاحدودی وسیله بودولی مردم
می رفتنداین وروآنورکارمی کردندازشمال برنج میآوردندمن باچندنفر
رفتیم خط آهن تویتونلهاکارمی کردیم بالاخره هرطوربودگذشت البته
دراین میان اربابوبرخی افرادداراذخیره داشتند.بعضی هایشان به داد
فقرامی رسیدندولیآدمهای بدی بودندکه داشتندوپنهان می کردند.در
عوض مردانی همقولچماق بودندوهرطورشده شبانه آذوقه اضافی آنان
رامی چاپیدندوبهدیگران نیزمی بخشیدند.
درباره این سایت